متن ترانه هادی فیض آبادی به نام خسته ام
خسته ام مثل همان قول که دادیم به همخسته مثل به خدا مال خودم می مانی
خسته از عشق وقسم ها وعزیزم گفتن
مثل اینها که نوشتمو توهم می خوانی
خسته ام مثل پسر بچه ی گریانی که
مادرش را وسط کوچه اشان گم کرده
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کرده
تو بمان و دگران وای به حال دگران
آمدی بازدل کوچه به درد آمده است
عشق از چشم تو این بار نبرد آمده است
عرصه بارانی وچشم منو تو بارانی
آمدی دیر شب تار مرا مهمانی
سربچرخان سببش معجزه حاصل بشود
تا دلم باز دلم باز دلم،دل بشود
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کرده
تو بمان و دگران وای به حال دگران