متن ترانه هومهر آرتین به نام آبی ترین دریا
مثل یک شهر خالی از سکنهکه در آرامشش کبوتر نیست
مثل یک شهر خالی از سکنه
پُرم از هیچکس که دیگر نیست
مثل یک شهر خالی از سکنه
در تنم بوف کور کز کرده
آنقدر خسته ام که در بدنم
یک شبِ سوت و کور کز کرده
گاه یک راه بی مسافر و گاه
آفتابی اسیر سایه شدم
منِ افتاده را نگاه نکن
کوه بودم که کوهپایه شدم
ای تو آبی ترینِ دریاها
منم آن صخره های اجباری
نفسم تنگ می شود وقتی
بی هوا در تو می شوم جاری
زخم هایم تو را که میبیند
میرود رو به سمتِ بهبودی
کاشکی ای تمام هستی من
کاشکی قسمت دلم بودی
درد دارم ولی نمیدانی
که چه در من همیشه میسوزد
این درختی که زرد و خشک شده
دارد از عُمقِ ریشه میسوزد
هر چه میخواستم خودم باشم
در نگاه تو ناپدید شدم
در تنم هر چه ریشه زد خشکید
بی تو بارانی از اسید شدم
نه تو مال منی نه من عشقت
چشم داریم و آه کور از هم
ما دو تا مثل ریل های قطار
روبروی همیم و دور از هم
ای تو آبی ترینِ دریاها
منم آن صخره های اجباری
نفسم تنگ می شود وقتی
بی هوا در تو می شوم جاری
زخم هایم تو را که می بیند
می رود رو به سمتِ بهبودی
کاشکی ای تمام هستی من
کاشکی قسمت دلم بودی
ای تو زیبا ترین ترانه ی من
بی تو وزن از ترانه خواهد رفت
تو همانی که آخر قصه
هر کلاغی به خانه خواهد رفت