متن ترانه امین رحیمی به نام قسم
دل و دین و عقل و هوشم همه را بر آب دادیزکدام باده ساقی به من خراب دادی
همه سر خوش از وصالت من و حسرت و خیالت
دل عالمی زجا شد چو نقاب برگشودی
دو جهان به هم برامد چو به زلف تاب دادی
همه را شراب دادی و مرا سراب دادی
به تمام لحظه هایی که در انتظار سر شد
به تمام عمر رفته که بدون تو هدر شد
به دو زخم جان من را بستان و برنگردان
به همان که میپرستی به همین کتاب قرآن