متن ترانه اشکان قرایی به نام یار شیرین
عشق اگر حسرت دیدار تو در دل بشودعشق اگر ثانیه به ثانیه مشکل بشود
من به جان میخرم این حال پریشانت را
میکشم با دل و جان ناز دو چشمانت را
خیسِ باران یک خیابان
عشق بی چون و چرایم یار شیرین
مانده عطرت بر لباسم
برده ای از من حواسم یار شیرین
گوشه و زاویه در صورت ماهت داری
من شدم عاشق و شیدای همین معماری
تو که محکوم به دل بردنمی میدانی
حرف نا گفته ی چشمان مرا می خوانی
خیسِ باران یک خیابان
عشق بی چون و چرایم یار شیرین
مانده عطرت بر لباسم
برده ای از من حواسم یار شیرین