متن ترانه وحید دانشور به نام فراموش کن
بحث نکن تو با خود خواهی آتباعث شدی هیچ راه برگشتی نمونه واسم
دلخورم از این که بی خودی حرص میخورم
که اشتباهی عشقمو میشناسم
چه فایده که ادامه ش اشتباهست
دیگه چه فرقی میکنه الان کجاست
کسی که دلخوشیم بود
کسی که ادعاش میشد نباشم تنهاس
فراموش کن شیشه های قلبمو
آروم شکستی بی صدا رفتی
باز دوباره ساکتم شدم مثه دیونه ها رفتی
فراموش کن این تمومه حرفمه
دیگه اصن حرفی نمیمونه
خاطرات لعنتیت رو مغزمه بغضمو میشکونه
فراموش کن
حیف روزایی که با تو سر شدن
تو معرفت حالیت نبود
فکر نمیکردم که واست کهنه شم
این رابطه تموم شه زود
چه فایده که ادامه ش اشتباهست
دیگه چه فرقی میکنه الان کجاست
کسی که دلخوشیم بود
کسی که ادعاش میشد نباشم تنهاس
فراموش کن شیشه های قلبمو
آروم شکستی بی صدا رفتی
باز دوباره ساکتم شدم مثه دیونه ها رفتی
فراموش کن این تمومه حرفمه
دیگه اصن حرفی نمیمونه
خاطرات لعنتیت رو مغزمه بغضمو میشکونه
فراموش کن