متن ترانه وحید دانشور به نام پینوکیو
منو وسط این شهر پینوکیوتنها میزاری بگیرم دست کیو
من بی تو مثل آخری خونه ته کوچه ی دردام
رفتن تو یعنی برام یه خبر بد
نگو میخوای جامو بدی به نفر بعد
من همینجوریشم باخودم این شبا همش تو دعوام
باز به یاد تو قدم قدم زدم
بهم زدم همه شهرمونو
پشتمون داره دهن به دهن میچرخه این داستان قهرمونو
چرا اونی که دیونه تره میگن تو عاشقی تنهاتره
شبی که رفتی بیرون از این در گفتم خدا کنه دریا نره
به جون تو بدون تو مگه این شبا میگذره
رو تن من بوی عطر قشنگته یک سره
که نمیشه از توی خیالم بپره
هنوز من نفس نفس تورو میخوام
باز به یاد تو قدم قدم زدم
بهم زدم همه شهرمونو
پشتمون داره دهن به دهن میچرخه این داستان قهرمونو
چرا اونی که دیونه تره میگن تو عاشقی تنهاتره
شبی که رفتی بیرون از این در گفتم خدا کنه دریا نره