متن ترانه سالار عقیلی به نام خون غزل
به نام همه عاشقانت قسمکه در راه تو مرگ هم زندگیست
اگر زندگی تشنه ی مرگ ماست
کسی که نمردست هم زنده نیست
تو از عمق تاریخ زخمی شدی که خون از غزل های من جاری است
اگر خفته می خواهدت روزگار همین مرگ تاوان بیداری است
به آتش بکش ابر بغض مرا که خاکت دوباره گلستان شود
به خونم اگر تشنه ای پس بریز که ویرانه های تو ایران شود
به نام همه عاشقانت قسم که در راه تو مرگ هم زندگیست
اگر زندگی تشنه ی مرگ ماست کسی که نمردست هم زنده نیست
زمستان اگر هرچه سرد و سیاه به باران تیر تو تن میدهم
به رویای خورشید و شوق بهار سرم را به باد وطن میدهم
به آیندگان حال ما را بگو که سختی عشق تو آسان شود
که ایرانی سربلند جوان سزاوار تاریخ ایران شود
به نام همه عاشقانت قسم که در راه تو مرگ هم زندگیست
اگر زندگی تشنه ی مرگ ماست کسی که نمردست هم زنده نیست