متن ترانه محمد علیزاده به نام دستان مرا بگیر
دستان مرا بگیر و رد کن از پچ پچ کوچه های بن بستنامت وسط ستایش عشق از روز الست بوده و هست
ای پادشاه نیاز دستان اعجازه تواف ماه و خورشید
سرخ است هنوز آسمانت خونی که به فرق کوفه پاشید
بی راه نمی روم اگر باز چشم تو چراغ راه باشد
ماه تو اگر بتابد ای عشق بگذار شبم سیاه باشد
من من رو به تمام خلق گفتم ای بغض غریب درد مندان
باید که شهید آسمان بود در برزخ حرص نان دندان
باید هیجان رود باشی تا غربت سنگ را بفهمی
باید لب روز خون بنوشی تا سفره ی تنگ را بفهمی
ای تاج سر تمام گیتی ای نام بلند اسم –
ای بال رسیدن بلاروت ای چای گل شکوه زمزم
ای کوه تو را به درد مخلوق ای ابر تو را به چاه سوگند
ای ماه تو را به فرق خونی ای قبله تو را قراب سوگند
من بی سر و پا نیازمندم تا دست تو را بگیرمش دست
دستان مرا بگیر و رد کن از پچ پچ کوچه های بن بست
من بی سر و پا نیازمندم تا دست تو را بگیرمش دست
دستان مرا بگیر و رد کن از پچ پچ کوچه های بن بست