متن ترانه آروان به نام ساربان
ای ساربان ای کاروان، لیلای من کجا میبریبا بردن لیلای من، جان و دل مرا میبری
ای ساربان کجا می روی ، لیلای من چرا می بری
در بستن پیمان ما تنها گواه ما شد خدا
تا این جهان بر پا بود این عشق ما بماند به جا
ای ساربان کجا می روی ، لیلای من چرا می بری
تمامی دینم به دنیای فانی،شراره ی عشقی که شد زندگانی
به یاد یاری خوشا قطره اشکی،ز سوز عشقی خوشا زندگانی
همیشه خدایا محبت دلها،به دلها بماند، بسان دل ما
چو لیلی و مجنون فسانه شود،حکایت ما جاودانه شود
تو اکنون ز عشقم گریزانی
غمم را ز چشمم نمیخوانی
از این غم چو حالم نمیدانی
پس از تو نمودن برای خدا، تو مرگ دلم را ببین و برو
چو طوفان سختی ز شاخهی غم، گل هستیام را بچین و برو
که هستم من آن تک درختی، که در پای طوفان نشسته
همه شاخه های وجودش ز خشم طبیعت شکسته...