متن ترانه مهرداد سلطانی به نام دیوانه
در من دو تا دیوانه در جنگنددر من دو تا پاخورده میلنگند
در من یکی میگوید عاشق باش
آن دیگری میگوید عاقل باش
من خسته ام از خویش و بیگانه
افتاده ام دست دو دیوانه
ترجیع بند:
"راه گریزی نیست
از سایه ی شومم
ای خواب آسوده
من از تو محرومم
گویی دو تا نجوا
در قلب من مانده
چون باد پاییزم
که بی وطن مانده"
یک نیمه ام مجنون و دیوانه
آن نیمه ام با عشق بیگانه
در من یکی میمیرد از دوری
آن دیگری در اوج مغروری
عاشق مرا در تاب و تب خواهد
عاقل مرا دور از طلب خواهد