متن ترانه امیر ای کی به نام خدا
خسته شدم خدا از اینکه تو نیستی باهامالبته هستیا ولی تو بعضی موضوعا
خیلی نیازت دارم ولی نیستی پیش ما
انگار هستش اصلا حساب بندههات با ما سوا
حساب کسایی که میکنن همش فحشکشت
سواست از مایی که نمیکنیم حتی پشت بهت
چیز زیادی نمیخوام فقط دارم کم میارم
خسته شدم از اینکه توی زندگیم قانع باشم
ممنونم بابت هرچیزی که تا الان دارم
اما دوست ندارم که به همینا قانع باشم
دوس ندارم چون زندگی برای من بیرحمه
کم بیارم جلوشو از هدفام دست بکشم
میخوام که هرچی جلوی راهمهرو بردارم
از اشیاء گرفته تا ادمکای دورم
همونا که میگن صلاحتو میخوایم
اما کاری میکنن ک ضعیف شم توی رام
همش میخوان ب هدفم نرسم مثل سم
این آدما تو زندگی هرکسی نجسن
همون آدمایی ک میگن من دلی دوستت دارم
ولی تهش میفهمی ک اصن دلی ندارن
چه برسه به اینکه یک نفرو دوست داشته باشن
بهش بگن هرجا بری حاضرم که باهات باشم
همش حرفای تو خالی همیشه وعده و وعید
من نمیخوام که با این ادما دور یه میز باشم
نظرشون برام اصلا اهمیتی نداره
چون اگه اهمیت بدم زندگیم رو هواعه
میشم یک آدم پوچ بدردنخور بیهدف
میشم یک آدمی ک ب ظاهر خوبه از تو بد
اما اینا هیچوقت نمیشن مرجع تقلیدم
چون میدونم اگه اینجوری باشم تباه میشم
لازم نیست شبیهشون شمو سرم بخوره به سنگ
با دیدن خودشونم نتایجو میبینم
خلاصه فهمیدیم بیشتر ضربههایی
که میخوریم توی این زندگیمون از خودیاس
باس بهشون بگی که لازم نیست کمکمون کنی
برو عقبتر همونجا تماشاچی باش
سد راه نباش اصلا درست بودی کاش که با خودم
نگم کدوم آدمو بیارم جاش
من فکرشم نمیکردم قید یکیو بزنم که از همهچیش
بگذرم حتی از چشماش
گاهی میخوام داد بزنم اما مرده حنجرم
چون میزنم حرفایی که بعیده از یاد برن
حرفایی زده میشه به همین طرف مقابل
که اون ناراحت میشه و منم پشیمون میشم
دوس ندارم که اینجوری حنجرم به کار بیاد
چون نقش حرف زدن داره نه نقش یک نیش مار
اگه نیش مار باشه که دیگه چه فرقی دارم
با اون ادمایی که نمیخوام باشن تو دنیا
دوست دارم حنجرم بخونه برا اون کسایی
که فکر نمیکنن دلِ من پره از سیاهی
منو نمیخوان واسه هر تفریحو هر غذایی
ازم نداشته باشن توقعای فضایی
حتی بهشون بگم که شما برام سوایین
تا شمارو دارم نمیمونم توی دوراهی
بین دو هدف خوبو بد نمیمونم گوش میدم
به حرف شماها چون همه تا تهش باهامین
خدا میخوام همین آدما باشن توی زندگیم
خسته شدم از این دوزو کلکا و فریبکاری
نمیخوام من محبتای ساختگیو تو خالی
دوست دارم واقعی باشه حتی یک حس دشمنی
صداقت دشمنو به دروغ دوست ترجیح میدم
انقده محتاج نشدم که با دروغ راضی باشم
ترجیح میدم یک آدم صادقِ اخمو باشم
جا اینکه یک دروغگوی ماهرِ خوشرو باشم