متن ترانه آرتین قاسم پوری به نام ای جانان
تو همان دلبر جذابیتو همان حادثه ی نابی
ای که هم دردی و درمانی
تو همانی که دل و جانی
دل من محو نگاهت شد
محو چشمان سیاهت شد
به دلم رخ بنما گاهی
ای پریزاده چقد ماهی
کاش بیمار شوم تو پرستار شوی
در دام عشق دلم کاش گرفتار شوی
ای جانان ای جانان ای جان
هم جانی هم سر هم سامان
خندیدی و دل شد هوایی
در قلبم تو فرمانروایی
موهایت به دست باد افتاد
این قلبم به اضطراب افتاد
تو با آن دو چشم رویایی
اینگونه چرا تو زیبایی
لب تر کن تا جان را در دستانم گیرم
تو اگر جان خواهی من از جانم سیرم
با برق چشمانت موی پریشانت یک عمر است درگیرم
هرچه خوبان دارند را تو یک جا داری
دل که جای تو نیست بر سر ما جا داری
دل بردی از من به همین آسانی
عشق شد در ما جاری