متن ترانه سائرون به نام چرا گریه میکنی
چرا گریه میکنیچرا ترسیدی چرا هق هق تو میکنی
هرچی نگا میکنم نی چیز بدرد بخوری
نمیدونم واسه ی چی داری گریه میکنی
من،هرروزمو تو این خونه مردم
روزایی که نداشتیم چیزی واسه خوردن
شبا اَ گشنگی ارزوهامو میخوردم
روزا تو حسرت ارزوها میمردم
حسرت داشتن یه دست کیف و کفش نو
روزی که نپوشم کهنه های مردمو
یه روز که تو صورت پدرم اَخم نکنم
بودن تو خونه رو با هیچی عوض نکنم
یه روز که تو خونه جَمِمون جَمِه
مامان از خنده ی من تو خونه میخنده
توی اشپزخونه بوی غذا بلند شه
یه روزی که خلاصه نشه توی دو خط شعر
یه روز اسمون غروبا رنگه طلا شه
توی عکسام بیافته طمع خندها با عشق
یه روز که کلمه هایی که رو بیت میچینم
واسم از امید بگه ازش امید بگیرم
یه روز منم دلم میخواست که کله خرشم
بخاطر من کمرا تا زانوها شن خم
وقتی بلند شم پشت سرم همه بلند شن
واسم مهم نباشه که قیمت چی هست چن
هیشکی نتونه بشه برام مانع یا معضل
اسممو که اوردن همه سرجا خشک شن
هرچی رو خواستم بگیرمش تو مشتم
جوری که نتونه هیشکی بگیره تخمم
مکان و زمان واسه من معنی نمیداد
دلمو سریع میرسوندم اونجا که میخواد
چقدر زندگی توی رویا قشنگه
ولی پای رویایی ما همیشه میلنگه
هنوز که داری گریه میکنی
ارزش نداره واسه ی دنیا بیخودی
اشک بریزی غرورت همین چن تا اشکه
بخند بذار که صدای خنده پخش شه
گریه ارزش نداره واسه دنیای بی رحم
واسه ادمایی که اَ کول هم بالا میرن
واسه رسیدن به پول به هم وقتی نمیدن
حتی نمیبینی که از هم یه دستی بگیرن
دقیق قانون جنگل رعایت میشه
تنوع حیووناشم هی بیشتر میشه
هر روز حیوونای جدید میبینی
جوری که نمیدونی جلوش چه گاردی بگیری
اینو اضاف بکنین به عجایب زمین
میشه توری توریستی واسش پول بده ببین
که ادما چطور اَ رو هم رد میشن
حق همو میخورن و هی پَهن تر میشن
وقتی ضعیف و گشنن مثه گربه ها میشن
سیرشون که میکنی تف سربالا میشن
ببین پدر و مادری که همه ی عمرشو
میذاره پایه بچش تا بچه بزرگ شه
بچه بزرگ که شد میشه بمبی اَ عقده
واسش مهم نی همه رو میبنده به فوش هی
پدر و مادر میشوره میذاره خشک شه
که چرا اوردینم به این دنیای گوه
که هی زمین و زمونش بخواد خراب شه سرم
با ترس از ایندم اَ خواب بپرم
امثال من هر وقت هرجا اشتباه کردیم
زیر مشت و لگد بودیم و کبود و زخمی
حالا درسته که ماها یه غلطی کردیم
کسیم نکرد راهنمایی تا بفهمیم
الان اینجام میگن بوده از سر تقدیر
اینا دروغ میگن و رو من نداره تاثیر
خدا اینجایی که نشستی جای حق نی
مثه بندهات تو هم نگرفتی دستی
واسه این بشر به خودت احسنت گفتی
میدونم مثل ما تو هم خوردی................
دیگه حرفی نی وقت رفتن منه
وقت رها شدنم اَ این زندونه تنه
چشمات قشنگه بهم زل که میزنه
من سائرونم کوچیک و مخلص همه