متن ترانه امیر امیری به نام رویا
دلم گرفتهِ امشب باز رویای تو را دارمتو را در خویش می بینم اگر چه خوب می دانم
بدستم چون پیاله یا به بزمم
ساغری هستی که می ترسم
تو را نوشم تو ای شاه بیت اشعارم
تو را در خویش میبینم تو را از خویش میدانم
تو ای شابیتِ اشعارم تو ای شابیتِ اشعارم
گریز از من مکن هرگز برایم نوشدارویی
اگر یکدم شوی غافل همان یک لحظه می میرم
هزاران بار مردم باز از سر زندگی کردم
به امید آنکه شاید لحظه ای وصل تو را بینم
تو ای شاه بیتِ اشعارم
اتل بودم متل گشتم دمی دیوانه تر گشتم
چنان آتش زدی بر خرمن عمرم شرر گشتم
ندانستی تو بعد از سالها بر من چها بگذشت
تو را می خواستم می خواهمت لیکن هدر گشتم