متن ترانه ابوالقاسم و میلاد والا به نام دیر
در دیر مغان آمد،یارم قدحی در دستمست از می و میخواران،از نرگس مستش مست
در نعل سمند او شکل مه نو پیدا
وز قد بلند او بالای صنوبر پست
آخر به چه گویم هست،از خود خبرم چون نیست
وز بهر چه گویم نیست،با وی نظرم چون هست
آخر به چه گویم هست،از خود خبرم چون نیست
وز بهر چه گویم نیست،با وی نظرم چون هست
شمع دل دمسازم،بنشست چو او بر خواست
وافغان ز نظر بازان،برخواست چو او بنشست
گر غالیه خوشبو شد،در گیسوی او پیچید
ور وسمه کمانکش گشت،در ابروی او پیوست
بازآی که باز آید،عمر شده حافظ
هر چند که ناید باز،تیری که بشد از شست
بازآی که باز آید،عمر شده حافظ
هر چند که ناید باز، تیری که بشد از شست
بازآی ...