متن ترانه مهدی مالمیر و صادق شیخ زاده به نام دستای کویری
تو منو دوست داری مگه نه ؟تو منو میشناسی مگه نه ؟
تو منو بغل گرفتی تو دل سختی مگه نه ؟
تو منو دوست داری مگه نه ؟
تو منو میشناسی مگه نه ؟
تو منو بغل گرفتی تو دل سختی مگه نه ؟
تو برام صدای بارون
رقص شاخه های بیجون
روی دستای کویری
تو برام لحظه دیدار
بعد یه عمری انتظار
واسه یه مرد اسیری
تو برام قلب تپنده
تو برام گریه و خنده
بعد قهری دلنشینی
توبرام از همه دنیا
همه دنیا تری اما
نکنه منو نبینی
ناکرده گنه در این جهان کیست بگو؟!
آن کس که گنه نکرده چون زیست بگو!؟
من بد کنم و تو بد مکافات کنی...
پس فرق میان من و تو چیست بگو!
تو منو دوست داری مگه نه ؟
تو منو میشناسی مگه نه ؟
تو منو بغل گرفتی تو دل سختی مگه نه ؟
تو منو دوست داری مگه نه ؟
تو منو میشناسی مگه نه ؟
تو منو بغل گرفتی تو دل سختی...
من این راه دراز را آمدم که تو را ببینم
پاره خشت و ماه بریده را دیده ام
شگفت کودکان و پایمال علف ها را دیده ام
باد را دیده ام
و تو را ندیدم
که:
«ما عرفناک حق معرفتک»