متن ترانه آرمین خمری به نام گریز
از نگاهت میگریزمهر نفس تا آخر جان
هر نفس تا آخر جان
همچو گُل از دستِ طوفان
میشوم از تو گریزان
میشوم از تو گریزان
میشوم از تو گریزان
توی لالاییِ صدایِ بارون
شعر نازِ دو دستِتو میخونم
زیر چترِ سپیدِ نورِ مهتاب
کنارِ خاطراتِ تو میمونم
کنارِ خاطراتِ تو میمونم
حالا غروبِ خورشید
تو رو یادم میاره
شعرم رنگِ غروبِ میدونم
حالا غروبِ خورشید
تو رو یادم میاره
شعرم رنگِ غروبِ میدونم