متن ترانه وحید راد به نام خرابات
گل در بر و می در کف و معشوق بکامستسلطان جهانم بچنین روز غلامست
خال لب معشوق خم طره لیلی ها لیلی ها لیلی
بازار غم زلف خم دوست عیان است
حقیقت نه مجاز است در میکده بازاست
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیمست
همواره مرا کوی خرابات مقامست
گو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماه رُخ دوست تمامست