متن ترانه رضا ماهر به نام تقدیر
ورس ۱به آسمان گفتم ببارد به حال این تنهای عاشق
انگار دگر همیشگی نیست احوال این تنهای عاشق
باید به این جدایی تن داد آواز غمگینی را سرداد
باید قبول کرد دست تقدیر این عشق را سپرده بر باد
کوروس
از عالم آزرده شدم ، غمگین و افسرده شدم
کاش میشد باشی کنارم
تسلیم تقدیری شدم همچون اسیری شدم
راهی به جز رفتن ندارم
ورس ۲
بیا دگر بس است هرچه ز دوری ات به سرم آمد
خواسته من تویی مگر به جز تو دل چه میخواهد
چشم ب راه تو چه بی هوا اشک میریزم
با رفتنت انگار از دستم رفت همه چیزم