متن ترانه امید جعفری به نام پریشانی
این پریشانی و این دلتنگی هر روز منشعر هایی که به یادت گفتم دیوان شدند
لا به لای خاطراتم باز میجویم تورا
بعد تو بغض غمت در سینه ام مهمان شدند
نیستی این راه را بعد از تو من گم کرده ام
رفتی و جانم دگر از داغ تو بر لب رسید
مرد میخواهد که این تقدیر را باور کند
تا به زخمت تار و پود استخوانم را درید
کجایی تا نگاهت میکنم گم می شوی در من
نفس هایی که بعد از تو کشیدم سخت و سنگین شد
ببین موج خیالت میزند بر خاطره ام هر شب
میان این همه هیایو سهم من چشمان غمگین شد
بانگ اواز تورا بر اسمان ها میکشم
تا بسوزد از غم این ناله ی جانسوز من
عشق هم بعد از تو از حال خراب گذشت
این پریشانی و این دلتنگی هر روز من