متن ترانه هوواک به نام نفس
بیا که رفته ای در دل بیا جانم به قربانتبه چشمان تو می آید روم قربان چشمانت
دلم یک عشق می خواهد که تنهایی گذشت از حد
دل از تنهاییش با خود به سمت زندگی پل زد
نفسهای منی شاید که غرقم در هوای تو
برایم زندگی هستی که می میرم برای تو
عشق تو را چون می پرستت ناخود آگاهم
ای عشق من غیر از خودت چیزی نمی خواهم
قلب مرا چشمان تو ویرانه کرده
با هرچه جاده تا رسیدن به تو همراهم
جهان را با تو فهمیدم که عشق تو جهانم شد
چنان هستی تو در قلبم که من بیگانه ام با خود
نفسهای منی شاید که غرقم در هوای تو
برایم زندگی هستی که می میرم برای تو
عشق تو را چون می پرستت ناخود آگاهم
ای عشق من غیراز خودت چیزی نمی خواهم
قلب مرا چشمان تو ویرانه کرده
با هرچه جاده تا رسیدن به تو همراهم