متن ترانه احمد محمدیان به نام پاییز غربت
بازم یاد چشمات بازم سرد و خسته امبه یاد نگاهت همونجا نشسسته ام
شراب خیال تو شیرین تر از قند
منی که با فکر تو صد جرعه مستم
تو گفتی قفس بال و پرهاتو چیده
که هر چی پرنده است است از اینجا پریده
منم فکر پرواز دست تو بودم
با قلبی که از کل دنیا بریده
ولی قسمت این بود که با هم نباشیم
مثل کوه و دره از اول جدا شیم
ما که زیر بارون قسم خورده بودیم
تو پاییز غربت با غم آشنا شیم
تو رفتی نذاشتی با هم پر بگیریم
با هم خنده هامونو از سر بگیریم
یه پروانه باشیم کنار شقایق
به رویای عشق رنگ باور بگیریم