متن ترانه ابوالفضل اسماعیلی و هومان به نام سزای عاشق
احساس تو به من کم شدهبغضها در دل من جم شده
آنکه با خنده ی من دل سپرد
باعث و بانی مرگم شده
با که گویم که صبر دل تموم شده
خنده هایش
نصیب این و اون شده
غصه هایم به قده آسمون شده
با که گویم با که گویم
از چه گویم غمم یکی دوتا که نیست
درسر تو به غیر من هوای کیست
از چه گویم که این سزای عاشقی ست
از چه گویم با که گویم
حرفاست بر لب خاموش من
گرما رفته از آغوش من
بار سردی این رابطه
سنگین تر شده رو دوش من
حرفاست بر لب خاموش من
گرما رفته از آغوش من
بار سردی این رابطه
سنگین تر شده رو دوش من
با که گویم که صبر دل تموم شده
خنده هایش
نصیب این واون شده
غصه هایم به قده آسمون شده
از چه گویم غمم یکی دوتا که نیست
درسر تو به غیر من هوای کیست
از چه گویم که این سزای عاشقی ست
از چه گویم با که گویم