متن ترانه امیر امیدی به نام اختلال
اینا چه میدونن قلب درد چیهبی خوابی کشیدن از سر درد چیه
تعریف منو تو از اون فرق داره
هر لحظه ایی که نفسام تنگ تر میشه
اینا چی میدونن چی کشیدم تا الان
وقتی که به احساساتم چیره میشن باورام
دنبال اون من قبلی تو آلبوما میگردم ن پسر منزوی که جیک نمیزد تا الان
مشکلا رو حذف کردم خط زدم تو سر رسیدم
تا خواستم ردش کنم دیدم بازم سر رسیدن
حس اون لحظه ایی که ترد شدم درد کشیدم
انگار یه میله داغ هی میزدن تخت سینم
ان که لمس لمس شدم درست بعد دوسال
چقد مشتم دشمنی کرد با دیوار و در و اتاق
هی میخواستم حس نکنم ولی خیلی بد بود اوضاعم
باید خوابشو ببینم که پاشم هرو خوشحال
تویی داستان خودم شدم یه شخصیت مبهم
که رنج میکشه فقط از جمعیت لمپن
که دارم کردن دارن بهم تلقینم میکنن
من باورم شده که تقریبا یه مرده ام
هرکی میرسید فقط میشکست غرورو
میگفت حسه تو یه ذره برام بیشتر به روز کن
ولی خیلی برام سخته باورش ک بحران ۴۰ سالگیم از ۱۸ شروع شد
گوشه گیرم هر از دیروزم انفرادی تر
دچار اختلال اظطراب اجتماعیم
حتی نمیخوادتم اون که تو دل آیینست
اون که یه روزی به خودش کلی افتخار میکرد
هرکی اشتباه خودش رو بهم افترا میزد
اینا خیلی دیر از یادم میرن عین جایه زخم
هرکی گفت بهم می مونم فقط ادعا میکرد و من همه اینارو با دوتا چشم باز دیدم
چقد تو زندگیم مال خودم نبودمو چقد خواستم خودمو قانع کنم همونم
خنده رو لبمه ولی وانمودن معمولا
چقد هیچ جا دیگه برام جای موندن نبودن
همه هم دیگه رو گم کردن من خودمو
همه حرف هاشونو خالی کنن من دورمو
اره زمان همه چیو حل میکنه ولی دیگه طاقتی نمونده ک بخوام صبر کنمو
وفتی اوضاعم داره میشه سال به سال بدتر
پس حق بده تو سینم دود بشه کام به کام حبس تر
حالاهم یه جایم بین زندگی و برزخ
هرکی گفت تا تهش میام پابه پات در رفت
واسه هرچی سگ دو زدم باختمش همیشه
اصلا روزی نبود شرم صاف نره تو شیشه
وقتی هر روز از درونم اتیش میگیرم واسه من ۳۶۵ روز چهارشنبه سوریه
وقتی همه ادما از دروغ پرن
تو حرف خودمو داری میزنی تو رو خودم
هرچی که اومد و رفت سخت بود و گذشت
پس بزار این سری تلخ شروع کنم
اگه بخوام نتیجه بگیرم از این همه تفاسیر
هرچند که گفتن نداره نیازی به بیانی
حالا که شدم از هر آدمی فراری
مهر امضا
عدم سلامت روانی