متن ترانه امیر شیرازی به نام مومیایی
دستم میاد چَمُ خَمِتاصلا نباشه تو غَمت
هرجا بری خودم میپامِت
ضبدر بزن روی همه
چشمات رئیسِ دلمه
کِیف میکنم تورو میخوامت
عشقمو مومیایی کن تو قلبت
کی مثِ گل تو باغچه خوشبو کردِت
من تورو با هزارتا وسواس چیدم
حتی اگه بخوایی برات جون میدم
هرجا که میرم تو جلو چشمامی معمولا
حتی توی تنهاییامم به تو مشغولم
وقتی که پیشم نیستی قلبم کلی غم داره
حرفات میتونه تا خودِ صبح نِگهم داره
عشقمو مومیایی کن تو قلبت
کی مثِ گل تو باغچه خوشبو کردِت
من تورو با هزارتا وسواس چیدم
حتی اگه بخوایی برات جون میدم
(دکلمه)
زیرِ باران بی تو حالی زار دستم میدهد
حالِ یک جامانده در آوار دستم میدهد
غرقِ در فکرِ تو راهِ خانه را گُم میکنم
آخر این دیوانگیها کار دستم میدهد
یک نفر پرسید: پسر عاشقی؟
گفتم که نه
بغضِ سنگینی از این اِنکار دستم میدهد
عقل می گوید :ضرر دارد ولی دل همچنان
تا هوایت میکنم سیگار دستم میدهد
آی مردم
آخر این رسمِ امانت داری ست؟
قلبِ سالم میبرد بیمار دستم میدهد
قلبِ سالم میبرد بیمار دستم میدهد