متن ترانه امیر خمسه به نام سزاوار
برو دست از سرم بردارمن حتی از خودم خستم
برای رفتن از یادت
حالا بار سفر بستم
نخواستی باشم و نیستم
خودت کردی فراموشم
حالا پشت غبار یاد
اجاقی سرد و خاموشم
من زاده شدم با عشق
بی تو نفسم سرده
لبریز سکوتم کرد
این خلوت دم کرده
از روز جدایی مون
این حنجره خاموشه
باید که بخونم من
تا دست تو هم روشه
یه عمره پای تو موندم
که هم بغض شبم باشی
چه آسون اما دل کندی
خودت خواستی که تنهاشی
حالا که از تو دورم من
دیگه از عشق بیزارم
خودم کردم که بی تردید
به این غربت سزاوارم