متن ترانه علی اسماعیلی فر به نام تنهایی
ای کاش بشینه روی شونم عطر موهاشرسید بدون من به تموم آرزوهاش
میخواست بمونه همیشه فکر رفتن بود
برعکس نگاش دلش شبیهه آهن بود
حق من این نبود زندگی ظالمه
واسه درک درد عاشق عاشقی لازمه
بوسه آخرت دیگه شیرین نبود
هر چقدر که گریه کردم گریه تسکین نبود. نبود
هر چی که گذشت دلم دیونه تر میشد
هر وقت که از اون دوباره بی خبر میشد
دارم فکر میکنم به چشمای تماشایش
ولی باز به خودم میگم بهتره تنهایی
حق من این نبود زندگی ظالمه
واسه درک درد عاشق عاشقی لازمه
بوسه آخرت دیگه شیرین نبود
هر چقدر که گریه کردم گریه تسکین نبود. نبود