متن ترانه احسان دلبندی به نام نخواستی
چرا از من نمی پرسیچرا اینقدر تو می ترسی
تو می خواستی که تنها شم
بگو رفتی با چه حسی
تو دستامو که ول کردی
قسم خوردی که برگردی
نفهمیدی که فهمیدم
که هرگز برنمیگردی
نگات کردم تو خندیدی
تو بغضم را نمیدیدی
تو اون لحظه که میرفتی
خودت رو هم نبخشیدی
نخواستی عاشقت باشم
غروره زندگیت باشم
تو با بی رحمی میرفتی
تو می خواستی که تنها شم
تو می خواستی که تنها شم
تو چشماتو به روم بستی
تو بی واهمه دل کندی
تو حق این دلو خوردی
تو بعد من نمیخندی
تو بعد من نمیخندی
نگات کردم تو خندیدی
تو بغضم را نمیدیدی
تو اون لحظه که میرفتی
خودت رو هم نبخشیدی
نخواستی عاشقت باشم
غروره زندگیت باشم
تو با بی رحمی میرفتی
تو می خواستی که تنها شم
تو می خواستی که تنها شم