متن ترانه امید افخم به نام کاشکی
دوباره منم و غم تووای
دوباره بیدار تا دم صبح
گوشه چشمهام نمه و
بغضی که میکنه منو خفه و
خنده روی لب تو
همش یه سواله که با منه خب
یعنی میگذره فکرم از سر تو ؟
کاشکی بهت خبر بدن اینجا دلش تنگه یکی
همه ی زندگیش شده چشمای خوش رنگ یکی
ولی خب راه تو دوره ...
کاشکی یهو دیوونه شی
یه شهر و آشوب بکنی
به هر دری درب بزنی که حال منو خوب بکنی
اما مگه عاشقتی زوره
واسه غم خوردنت این شونه همونه هنوز
میدونم که سر زده میرسی از راه یکروز
ته قلبم میگه کی مثل من براش جنگیده؟
مثل من کی بوده که با خنده هاش خندیده؟
میدونم یاد منی وقتی هوا بارونیه
چرا فکر کردی فراموشی به این آسونیه؟
تا چترت و باز میکنی
دورت و نگاه میکنی
بیا برگرد بیا که اشتباه میکنی ...
کاشکی بهت خبر بدن اینجا دلش تنگه یکی
همه ی زندگیش شده چشمای خوش رنگ یکی
ولی خب راه تو دوره ...
کاشکی یهو دیوونه شی
یه شهر و آشوب بکنی
به هر دری درب بزنی که حال منو خوب بکنی
اما مگه عاشقتی زوره