متن ترانه امید عباسی به نام نارنجی
دوباره عصر یکشنبهقرار کافه ای خلوت
با تو اصلا نمی فهمم
چه جوری می گذره ساعت
توو این پاییز رویایی
کنارت کنج این کافه م
ته رویای شیرینم
دارم موهاتو می بافم
چقد این شال نارنجی
تماشایی ترت کرده
چقد نارنجی موهات
کنارم محشرت کرده
بذا از قهوه ی چشمات
بنوشم هی بنوشم هِی
تصور کن دوتامونو
روو برف آخرای دی
با دسخطت منو بنویس
که نثرت خوش ترین نثره
چشات زیباتر از رنگ
درختای ولیعصره
بریم روو خش خش برگِ
چنار و بید و تبریزی
با چتری که خود عشقه
توو این بارون پاییزی