متن ترانه آرمان طاهری به نام شهر متروکه
رو این شهر متروکه خط میکشمبه این آدما پشت پا میزنم
چه باتو چه بی تو غریبم فقط
به ظاهر دم از آشنا میزنم
غم و بغض و حسرت منو این جدایی
دلو ترس و وحشت از اینکه نیایی
یه شهر غریبه یه درد تو سینه
همه خاطراتم از این شهر همینه
من از شهرتو میرم آسوده باش
تو دیوانه پندارم عاقل نباش
من آتش کشیدم به این دل که تو
نسوزی که اینگونه کردی رهاش
چه درد عجیبی چه حال غریبی
از این شور و مستی
خدارا چه چیدی که از ما بریدی
مگر بت پرستی من از شهر تو میرم