متن ترانه رسول پریوش به نام صبوری
گل سرخ و سفیدم بی تو پجمرده گشته..از اون روزی که رفتی دل از غم پینه بسته...
خوراک من شب و روز شده اشک و غم و خون...
غم دوریت گل من پر و بالم شکسته....
همه گویند فلانی صبوری کن صبوری...
نمیدونن که مردم ز هجران و ز دوری...
شب من بی ستاره شده تاریک دل گیر....
رو قلبم زخم پاره شبیح زخم شمشیر...
واسه این زخم کاری بده مرحم خدایا....
جوانم دل ندارم شدم از جان خود سیر...
همه گویند فلانی صبوری کن صبوری...
نمیدونن که مردم ز هجران و ز دوری...