متن ترانه محمد حشمتی به نام یادت فراموش
باشد که این دل سامان بگیردترسم که این عشق پایان بگیرد
رفتی و اشکم دامان گرفته
بغضی که راه طوفان گرفته
رفتی و یادت در سینه ام مرد
جاپای مهرت در کوچه پژمرد
باغ ستاره تاریک و خاموش
گفتی که یادم یادت فراموش
برگرد و از من رو برمگردان
دریای چشمم موج خروشان
رحمی به حال دلدار ماکن
این سوته دل را یک شب دعا کن
رفتی و یادت جامانده پیشم
من در تو پیدا ، گم کرده خویشم
سربسته گویم تنها ترینم
عاشق ترین و رسوا ترینم