متن ترانه احمد شهابی به نام عاشقی کن
پر بکش در خیالم چنان عاشقی کنبی تو من در وجودم تب عاشقی مرد
در دوچشمانت چنان غرق غرق از دل و جانم
عجیب است که من زنده میمانم
بدون تو با عشقت
بی تو دگر عاشق نمی مانم بازم
پیوسته درخواب تو بیدارم بامن
دیوانگی کن چون دلم عادت دارد
به عشق چشمانت بمیرد راحت
من در تبت سوختم
چشمانم به در دوختم
در عشق تو می مانم
چون عشق از تو آموختم
بی تو دگر عاشق نمی مانم بازم
پیوسته درخواب تو بیدارم بامن
دیوانگی کن چون دلم عادت دارد
به عشق چشمانت بمیرد راحت