متن ترانه Arcmd به نام پیرمرد
میخوام بگم از پیرمرد پیرشده بود از زندگیش سیر
فکر میکرد واسش شده بود دیر
بخدا همش میداد هی گیر
گریه میکرد اشک میریخت ناله میکرد چشاشم شده بود خیس
ای خدا جونمو بگیر ولی اینجوریم دیگه رسمش نیست
چشاش رو به آسمون حرف میزد گریه میکرد اونم کنار رود بدون دود یدونه نور
دلش پر بود از دنیا و آدماش
واسه مردنشم میکرد تلاش
چرا اون نمیشه بلند از جاش
ولی عوض شه نظرش ای کاش
شده بود از خونه اون دور
ولی چشاشم شده بود کور
به خدا همش میگفت اون زور
اما کم کم رفت توی گور
گرچه آب رفته باز آید به رود
ماهی بیچاره اما مرده بود
پیرمرد نشسته بود جلوش یدونه رود
سیگارو میکشید ولی اونم بدون دود
از اون بالا داشت میتابید یدونه نور
از گریه زیاد چشاش شده بود کور
میگفت خدا منو بیار پیش خودت
بشم فدای اون دل پرت
از این رفتارای بنده های گهت
نمیشه زد تورو تو هرکاری دورت
نمیگذره کسی از روی این پلت
نگاه کرد به آسمون زمزمه کرد با چشای خیس زیر لب میگفت با صدای ریز خدا زندگیو ازم بگیر
بغض بود توی گلوش گیر
از این دنیای لعنتی شده بود سیر
انگار واسه مردنشم شده بود دیر
از غصه زیادی شده بود پیر
دستاشو رو به اسمون، برد
از زیادی غصه خوردن
روی زانوهاش افتاد مرد