متن ترانه امیر آک به نام علمدار
توی خیمه ها چه غوغایی به پاشدالعطش زمزمه ی ، کرب و بلا شد
آسمون رحمی بکن بارون بباره
اصغر از تشنگی ، دیگه جون نداره
یه طرف دستای سقا
یه طرف تیر و کمونه
مشک و به دندون گرفته
عمو عباس پهلوونه
شاه سر زمین عشقه
با وفاترین برادر
فکر یه قطره ی آبه
واسه بی تابی اصغر
عمو واسه علی اصغر بیقراره
میخواد از علقمه واسش آب بیاره
نانجیبا قلبش و هدف میگیرن
من از این دنیا بدون عمو سیرم
تیر و مشک پر اب و
طفل بیتاب رباب و
دختر سه ساله خواب و
علقمه شده سراب و
کربلا بی قرص ماه و
چشمای خیره به راه و
شاه بی پشت و پناه و
نفسای پر آه و
عمو واسه علی اصغر بیقراره
میخواد از علقمه واسش آب بیاره
نانجیبا قلبش و هدف میگیرن
من از این دنیا بدون عمو سیرم