متن ترانه مهیار پسندیده به نام مسافر
من قطار بودم توام مسافرم انگاری رابطمون یه سفر بود واسه تویه دفعه گفتی میخوام پیاده شم اول مسیر بودش ایستگاه آخر واسه تو
انگاری مقصدمون یکی نبود اما اینو من چه دیر فهمیدم
منه دیوونه چقد به خاطرت بیخودی با همه می جنگیدم
مثل یه کوه پشت تو بودم ولی مثل یه کوه رو به روم وایسادی
تو نخواستی که بمونی تو قفس پر زدی رفتی پی آزادی
دل به دریات زدم اما غافل از اینکه بدونم تا چه حد طوفانیه
رفتی و من موندمو دریایی که دیگه بعد رفتنت بی ماهیه
بعد تو یه کوه بی احساسم که رو هر چی عشقه دیوار میکشه
مردی افسرده و غمگین که فقط شب و روز هی داره سیگار میکشه
قایقی شکسته روی آبمو این روزا به حد مرگ خرابمو
جای خالیت هی میده عذابمو پس چرا نمی گیری سراغمو
مثل یه کوه پشت تو بودم ولی مثل یه کوه رو به روم وایسادی
تو نخواستی که بمونی تو قفس پر زدی رفتی پی آزادی
دل به دریات زدم اما غافل از اینکه بدونم تا چه حد طوفانیه
رفتی و من موندمو دریایی که دیگه بعد رفتنت بی ماهیه