متن ترانه ام ار ای به نام نقاب های دروغی
فلسفه وجودیشون چیه حاجی ایناچرا واستاده خیره میکنه نگا
طلب چیرو دارن اینا از ما
پولو بده گمشه از مغازه الان
همینه صرف نداره کاسبی هم دیگه
بدبختیشه فقط ته نداره میره
ماها خودمن با خودمون درگیریم
از قضا طبقه همکف و اولی
خداروشکر واسه بعضی ساخته ولی
تو جامعه شدن ژن اولی
نقابای دروغی فقط شد مرئی
بپا یوقت نشهدماسکت زخمی
به چش کشیدن الکلو شد ناجی
فک کنم گرفت انتقامشو رازی
ولی همون نحسه مارو کرد راهی
از زندان و بند رفتیم مرخصی
حضرت کرونا آزاد کرد مارو
ریخت تو قانون نصف کرد جرمارو
عطسه نمیکرد حتی کسی داخل
همه میگن این از معجزات
ما که نبودیم به این خرافات قانع
اما بیرون میزد سرارو با پنبه
حالا میفهمی اختلاف طبقاتی چیه
من داخل ریلکسو تو اینجا درگیر مریضیه
تو یه آزاد میکردی ماسکتو عوض
منه اسیر مینوشتم شعرامو همش
منکه هیچ وقت ماسک نزدمو
چون دیدم ازدحام قرنو
جای 30ماه 3ماه اونجا بودم
بهتر از این داریم پارتی بازیم
چون بی گناه بودم باز شد پیکم
از حالا هرکی دیس بخاد میدم