متن ترانه بهراد پاکزاد به نام نشد
دل به دریات زدمغرق دروغات شدم
یه کوه سنگی
بودم برات تو هر غمی
بدجوری سختم
با هرکسی میاد سمتم
بی حسم از حال هوای تکراری
یه وقتایی میشه حسم بهت بیزاری
تا کی اینجوری مرحمو قدم کنم
برگرد بزن تیر آخرو
یا بکش بیرون منو
از منجلابی که توشم
خشکید بغض هایی که هیچوقت نشد
این آدم مثل سابق نشد
بریدن تک گلم
پاشیده شد رو من غم
بدجوری مجبورم
نگاهه به جاده ها
گم شدن تو خاطره ها
چقدی داد زدم
نشد هر چی میخواستم
برگرد بزن تیر آخرو
یا بکش بیرون منو
از منجلابی که توشم
خشکید بغض هایی که هیچوقت نشد
این آدم مثل سابق نشد
بریدن تک گلم
پاشیده شد رو من غم