متن ترانه سعید آذر به نام خورشید روشن کن
دلشوره هات اصلا، معلومه از چشماتاشکاتو می بینم توو اکثر اوقات
حس میکنم از من دلگیر و غمگینی
با من نمی خندی با من نمی شینی
انگاری شک داری میری یا می مونی
توو خونه تی اما، مثل یه مهمونی
میدونی رفتن همیشه آخرین "در" جای جوابه
ما به هم فرصت ندادیم ما رو هم درارو بستیم
اینکه بخوای بمونی پای قولات یه انتخابه
ما که ادعا میکردیم ما که خیلی زود شکستیم
میدونی رفتن همیشه آخرین "در" جای جوابه
ما به هم فرصت ندادیم ما رو هم درارو بستیم
اگه فقط بگیم نمیشه که یه حرف بی حسابه
ما هنوز راهی نرفتیم چه سریع عقب نشستیم
دلسردیات بوی بی کس شدن میده
کابوس تلخی که خوابم رو دزدیده
هر جا بری بازم این سایه بامونه
ما عاشقیم توو عشق این حس یه قانونه
دنیارو شب برداشت خورشیدو روشن کن
چشم برندار از من، عزم نرفتن کن