متن ترانه روح الامین به نام راز جهان
شد یه حس عاشقانه نصیب من دیوانهمجنون و خراباتم در گوشه ی این خانه
گویی که تو درمانی هم روحی و هم جانی
عاشق شده ام هردم از من تو چه می دانی
یا رب اگر دل دهد روی شانه ام نهد
این دل بی قفه جوان است
روز شود ظلمت و شب رفع شود دردی و تب
با عشق که آن راز جهان است
بگشای تو گیسو نگاه تو یه جادو
در این عالم هستی کشاند مرا به هرسو