متن ترانه حسن صحرایی به نام رسوای عشق
دلتنگتم تو رفتی کجاییمن خسته ام وای ازاین جدایی
باران گرفته چشمان من را
ول کرده ای تو دستان ِ من را
ای داد ازعشق رُسوا شدم
کابوس این رویا شدم
از اشک ِ خود دریا شدم ای داد
آشوب این آرامشم کم مانده است دیوانه شم
ازعاشقی تاوانشم ای داد
تلخیه خاطراتت مرا میکُشد
توچقدرساده ای ای دلم
ازتومی ترسمم اما پناهم تویی ازچاله
به چاه اُفتاده ای ای دلم...