متن ترانه شهرام نیک یار به نام تب بارون
حال بد گریه ی تنهایی تو بارونمی خواد؛
غم دلگیر غروب و یه خیابون
می خواد؛
که خودت باشی و بغضای شبونه ت باشه،
سایه ی فکر کسی شونه به شونه ت باشه..
تب بارون تنده
من پر از تشویشم
زیر بارونم ولی
وسط آتیشم
گیج و سرگردونم
ولی خوب می دونم
دلی که بهم سپرد
بر نمی گردونم!
حس ترانه هام شده
حال تماشایی ِ من...
به ابرا طعنه میزنه
گریه ی تنهایی ِ من...
یه بغضه توی حنجره م
بغضمو فریاد می زنم
شاید صِدام ُ بشنوه
بفهمه دل نمی کَنم...