متن ترانه امیر حافظ به نام خورشید
چه مانده برایماز آن خاطراته
شبی عاشقانه
برایت سرودم
شعری غمنگیز
بسی شاعرانه
نبود تو شد آخرش درد من
بیا و نگاهی بکن بر دلم
تو خورشید من بودی اما چه افسوس
نمی تابی بر ساحل قلب من
چرا با این عاشق مدارا نکردی
تو با عشق پاکم چه کارا نکردی
از این زندگی سهم من درد و غم شد
تو حتی یک لحظه هم نگاهم نکردی
چرا با این عاشق مدارا نکردی
تو با عشق پاکم چه کارا نکردی
از این زندگی سهم من درد و غم شد
تو حتی یک لحظه هم نگاه نکردی
آرام جانم تو بودی
همدرد و درمانم تو بودی
وقتی که شب تاریک و سرد بود
گرمای قلب من تو بودی
تو بودی
چرا با این عاشق مدارا نکردی
تو با عشق پاکم چه کارا نکردی
از این زندگی سهم من درد و غم شد
تو حتی یک لحظه هم نگاهم نکردی
چرا با این عاشق مدارا نکردی
تو با عشق پاکم چه کارا نکردی
از این زندگی سهم من درد و غم شد
تو حتی یک لحظه هم نگاهم نکردی