متن ترانه همایون به نام عشق غمه
مث حرفی که زده نشدزخمی که کنده نشد
عابری که رد نشد
صخره ای که سد نشد
نامه ای که باز نشد
پیغامی که پاک نشد
مرده ای که چال نشد
زنده ای که رام نشد
انسانی که خاک بود تهشم خاک شد
معصوم و پاک اومد تهشم پاک شد
(اِ چرا بیت پاک شد؟)
سفره ای که پهن نشد
اون صبی که شب نشد
گشنه ای که دزد نشد
اون شبی که صبح نشد
چاله ای که چاه نشد
عکسایی که قاب نشد
اون مقاله که تایپ نشد
اون روزنامه که چاپ نشد
اون چوبا که کاغذ شد نوشتم
اون سیمایی که ساز نشد
تنهایی گاهی بهتره واسه
حرفای مهمی که راز نشد
سیگاری که کام نداد
رولی که روشن نشد
بیماری که قرص نخورد
غنچه ای که رول نشد
نتی که فالش شد سازی که شکسته شد
بتی که چال شد اون لحظه ای که سال شد
قله ای که فتح نشد
مرده ای که دفن نشد
اون دودی که حبس نشد
اون خرابی که جمع نشد
اون درختی که سبز نشد
اون سیاره که کشف نشد
دریایی که غرق نکرد
اون واقعه که ثبت نشد
معتادی که نگرفت اون ورزشکار که گرفت مرد
شهر پر انتلکت کشوری که طلسم شد
جهنمو دیدم مونده ببینیم بهشتو
بالا پایینشو ***
"!همایون ولش کن"