متن ترانه ابی بهبودی به نام جادوی سکوت
من سکوت خویش را گُم کرده املاجرم در این هیاهو گُم شده ام
من که خود افسانه می پرداختم
عاقبت افسانه ی مَردم شدم
ای سکوت،ای مادر فریادها...
سازِ جانم از تو پُرآوازه بود
تا در آغوش تو راهی داشتم
چون شرابِ کهنه،شعرم تازه بود
گُم شده ام در این هیاهو گُم شده ام
تو کجایی تا بگیری دادِ من؟
گَر سکوت خویش را می داشتم
زندگی پُر بود از فریادِ من
در پناهت برگ و بار من شِکُفت
تو مرا بُردی به شهرِ یادها
من ندیدم خوشتر از جادوی تو
ای سکوت،ای مادر فریادها!