متن ترانه محیر به نام حرم لازم
ای بی کفن ای بی کفن ای تشنه لب حسین جان.حالوهوای قلب من بازهم شده پریشان.دیدارتودراربیعین لذت دیگردارد.
دردو غم هجران تو چه شوری دربردارد
کاروان عشق رفتند به سوی کربلا.بازبردلم.ماند ارزوی کربلا
نشد ک آیم پای پیاده سوی تو.نفس بگیرد جانم باعطروبوی تو
شهیدکربلا.ای مردباوفا.به درددوریت .دل شده مبتلا.
حال غریبی است. غروب این وداع.
نشد ک اربعین ببینمت اقا.