متن ترانه آمید بند به نام خبری عاشقانه
آتشی به دلم، از چشم تو افتادباز چرا نفسم، بر ثانیه افتاد
این هوا، تازه تر شده
آمدی به جهان، جان تازه دادی
بر دلم خبری، عاشقانه دادی
عشق تو، باورم شده
بی سرو سامان شده دلدار تو ای جان
نیست رهایی دگر از بند نگاهت
صبر و قرار دل دیوانه ربودی
جان به قربان تو و چشم سیاهت
عاشقم، تو پریزاده شهر قصه هایی
آمدی، تو خودت باعث این حادثه هایی
جان جان، با تو این پنجره ها رو به بهار است
باز بیا، دل اسیر آن دو چشمان خمار است
بی سرو سامان شده دلدار تو ای جان
نیست رهایی دگر از بند نگاهت
صبر و قرار دل دیوانه ربودی
جان به قربان تو و چشم سیاهت