متن ترانه آیسا حیدری به نام شهر
بارون وبرف و، این خیابونااین کافه های سرد و، بی روحش.
فنجون برعکس نیمکت خالی
این کوچه هاو، نوره کم نورش.
هرجاکه میرم عشق پیدانیست
هرجاکه میرم خاطره داره.
رفتی ومن بدجور کم آوردم.
این شهربمن خیلی بدهکاره
من سعی کردم روبراه باشم.
امافقط احساس کافی نیست.
من ضربه خوردم ازدلم اما
توقلب من حس تلافی نیست
. هرجاکه میرم عشق پیدانیست
هرجاکه میرم خاطره داره
رفتی ومن بدجورکم آوردم
این شهربمن خیلی بدهکاره