متن ترانه میلاد باکری به نام جان دلم
مجنون دلت هستم ، از شوق دلت مستمتو ناز کنی اما من ، دل به دلت بستم
دیوانه شوم لیلی ، از بس که توزیبایی
آنگاه تو را دیدم ، دست از همگان بستم
جانا تو بگو از من ، دیوانه نمی داند
من عاشقمو این دل ، از من چه ها داند
من پیش توام اما ، قلبم که نمیداند
سوگند به چشمانت ، دل قدر تو را داند
مجنون منم مجنون ، لیلا تویی لیلا
تو جان دلم هستی ، من جان دلت هستم
ای ماه دل و حالم ، احوال تو میخواهم
دلبر تو مخور غصه ، من ماله خودت هستم
خاکسترم آتش شد ، چشمان پر از آهم
دیوانه چه عاقل شد ، تا دل به دلت بستم
سوگند به لبخندت ، جانا سخنی هستی
تو جان دلم هستی ، من جان دلت هستم
جانا تو بگو از من ، دیوانه نمی داند
من عاشقمو این دل ، از من چه ها داند
من پیش توام اما ، قلبم که نمیداند
سوگند به چشمانت ، دل قدر تو را داند